توصیه های دکترگفتاردرمانی کرج ۹ مرداد ماه ۱۴۰۰| فهم #گفتار_ – مبنای تولید #گفتار

[ad_1]

فهم #گفتار_ – مبنای تولید #گفتار
@gofta_tavan_gostar
از آنجا که کودکان با دانش هیچ زبان خاصی متولد نمی شوند، لازم است در معرض آن زبان قرار بگیرند تا آن را بیاموزند. بعلاوه لازم است #گفتار_ی که کودکان در معرض آن قرار می گیرند به اشیا، رخدادها و موقعیت های محیط و تجربیاتی که در ذعن خود دارند مرتبط باشد. اگر کودکان تنها در معرض صداهای #گفتار_ی قرار بگیرند، سخن گفتن را نخواهند آموخت. حتی اگر کودکی واژه ای مانند “سگ” را هزاران بار بشنود ، نمی تواند معنی این واژه را کشف کند مگر اینکه برخی علائم محیطی وجود داشته باشند، برای مثال در مورد واژه ی مزبور یک سگ یا تصویر یک سگ در محیط تولید واژه باید وجود داشته باشد. حتی واژه های انتزاعی نیز باید به همین طریق آموخته شوند.

هر چند که ادا کردن صداهای #گفتار_ی مانند سگ در موقعیت های مناسب (مثل وقتی که یک سگ وجود داشته باشد یا صدای پارس کردن ان شنیده شود) نشانه خوبی است در مورد اینکه کودک این کلمه را یاد گرفته است، توانایی صرف ادا کردن اصوات اهمیت چندانی ندارد . برای مثال اگر کسی قادر به تکرار واژه ژاپنی “inu” باشد و معنی آن را که “سگ” است نداند، قائل به این نخواهیم بود که فرد مورد نظر این واژه را آموخته است. با اینکه طوطی می تواند ادا کردن واژه ها و جملات زیادی را فرا بگیرد، دانش زبانی این پرنده را به مفهوم واقعی نمی پذیریم. آنچه در این میان اهمیت دارد این است که کودک معنی آنچه را ادا می کند می داند. حتی اگر کودکی یاد بگیرد که چند واژه را تقلید کند، تا وقتی که به شیوه ای نشان ندهد که معنی این واژه ها را می داندف نمی توانیم بپذیریم که آنها را یاد گرفته است. از به کار بردن درست واژه یا پاسخ رفتاری مناسب که کودک از خود نشان می دهد مثلا با نگاه کردن، اشاره کردن یا انجام دادن عملی که از او خواسته شده است، می توانیم در این مورد قضاوت کنیم.

برای آموختن معنای صورت آوایی یک واژه، کودک ابتدا باید آن را در #گفتار_ دیگران بشنود (کودک از قبل نمی داند که اسم یک چیز “مامان” و چیز دیگر “سگ” است). در همان حال که واژه بیان می شود تجربه محیطی مرتبط با آن نیز باید رخ دهد (برای مثال ظاهر شدن مادر کودک). با این فرض که چنین شرایطی برای یاد گیری ضروری است، واضح است که کودک قبل از اینکه قادر به تولید #گفتار_ (به گونه ای معنامند) باشد، باید آن را درک کند. ضرورتا چنین وضعیتی وجود دارد که فهم #گفتار_ بر تولید #گفتار_ مقدم است. بنابراین تولید #گفتار_ به فهم #گفتار_ وابسته است و پیشرفت ان مستلزم پیشرفت فهم #گفتار_ می باشد.

علاوه بر ملاحظات فوق، شواهد تجربی نیز موید توسعه درک #گفتار_ پیش از تولید #گفتار_ می باشند. والدین همواره به این واقعیت توجه کرده اند که کودکانشان قادرند به درستی به #گفتار_ی پاسخ دهند که در مقایسه با آنچه ادا می کنند پیچیده تر است. در کنار مشاهدات والدین نتایج به دست آمده از پژوهش های انجام شده به منظور مقایسه فعم و تولید #گفتار_ در کودکان نیز، بر تقدم فعم صحه می گذارند.

مشاهده شده است که برخی از کودکان از مراحل اولیه تولید #گفتار_ به طور کامل گذار می کنند وبه مراحل پیشرفته تر می رسند. اینیشتین فیزیکدان و کارلیل نویسنده انگلیسی دیرتر از زمان معمول شروع به سخن گفتن کردند، اما هنگامی که این کار را انجام دادند، به جای واژه های منفرد از جمله استفاده می کردند. چنین پدیده ای با مشاهده ی این واقعیت که کودکان نخست دانش زبانی خود را از طریق فعم #گفتار_ فرا می گیرند و فقط در مورد بیان این دانش یعنی تولید #گفتار_ است که نوعی تاخیر به چشم می خورد، قابل فعم است. بدون داشتن دانش زبانی که از طریق فعم #گفتار_ حاصل می شود، اینیشتین، کارلیل یا هر کس دیگر قادر به تولید معنادار حتی یک واژه نخواهند بود تا چه رسد به یک جمله.

بنابراین با بررسی جنبه های مختلف ارتباط بین تولید و درک #گفتار_ می توان نتیجه گرفت که بدون تولید #گفتار_ نیز امکان فراگیری زبان وجود دارد، اما بدون درک #گفتار_ خیر.

[ad_2]

Source link

Related posts

Leave a Comment